یکی یه دونه آخرین مطالب نويسندگان پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, :: 18:37 :: نويسنده : Iman Javan
تنها
غمگین نشسته با ماه در خلوت ساکت شبانگاه اشکی به رخم دوید ناگاه روی تو شکفت در سرشکم دیدم که هنوز عاشقم آه * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * یک لحظه نشد خیالم آزاد از تو یک روز نگشت خاطرم شاد از تو دانی که ز عشق تو چه شد حاصل من یک جان و هزار گونه فریاد از تو * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * در پی آن نگاه های بلند ، حسرتی ماند و آه های بلند! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * از بس که غصه تو قصه در گوشم کرد غمهای زمانه را فراموشم کرد یک سیـــنه سخن به درگهت آوردم چشمان سخنگوی تو خاموشم کرد * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * عشق تو به تار و پود جانم بسته است بی روی تو درهای جهانم بسته است از دست تو خواهم که برآرم فریاد در پیش نگاه تو زبانم بسته است * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * گفتم دل را به پند درمان کنمش جان را به کمند سر به فرمان کنمش این شعله چگونه از دلم سر نکشد وین شوق چگونه از تو پنهان کنمش * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ای چشم ز گریه سرخ خواب از تو گریخت ای جان به لب آمده از تو گریخت با غم سر کن که شادی از کوی تو رفت با شب بنشین که آفتاب از تو گریخت * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * کجایی ای رفیق نیمه راهم که من در چاه شبهای سیاهم نمی بخشد کسی جز غم پناهم نه تنها از تو نالم کز خدا هم * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * هزار بوسه به سوی خدا فرستادم از آنکه دیدن تو قسمت خدایی بود شب از کرانه دنیای من جدا شده بود که هر چه بود تو بودی و روشنایی بود * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * امروز را به باد سپردم امشب کنار پنجره بیدار مانده ام دانم که بامداد امروز دیگری را با خود می آورد تا من دوباره آن را بسپارمش به باد * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین سینه را ساختی ازعشقش سرشارترین آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترین چه دلآزارترین شد چه دلآزارترین * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * دلم به ناله در آمد که ای صبور ملول درون سینه اینان نه دل که گِل بوده ست * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * هیچ و باد است جهان گفتی و باور کردی کاش یک روز به اندازه هیچ غم بیهوده نمی خوردی کاش یک لحظه به سرمستی باد شاد و آزاد به سر می بردی * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * عشق پیروزت کند بر خویشتن عشق آتش می زند در ما و من عشق را دریاب و خود را واگذار تا بیابی جانِ نو، خورشیدوار * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * روزهایی که بی تو می گذرد گرچه با یاد توست ثانیه هاش آرزو باز میکشد فریاد در کنار تو می گذشت ایکاش * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * تو را دارم ای گل جهان با من است تو تا با منی جان جان با من است چو می تابد از دور پیشانی ات کران تا کران آسمان با من است * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * نرسد دست تمنا چون به دامان شما می توان چشم دلی دوخت به ایوان شما از دلم تا لب ایوان شما راهی نیست نیمه جانی است درین فاصله قربان شما
شنبه 22 بهمن 1390برچسب:, :: 17:46 :: نويسنده : Iman Javan
![]() قبل از ازدواج : خوابیدن تا لنگ ظهر بعد از ازدواج : بیدار شدن زودتر از خورشید نتیجه اخلاقی : سحر خیز شدن قبل از ازدواج : رفتن به سفر بی اجازه بعد از ازدواج : رفتن به حیاط با اجازه نتیجه اخلاقی : با ادب شدن قبل از ازدواج : خوردن بهترین غذاها بی منت بعد از ازدواج : خوردن غذا های سوخته با منت نتیجه اخلاقی : متواضع شدن قبل از ازدواج : استراحت مطلق بی جر و بحث بعد از ازدواج : كار كردن در شرایط سخت نتیجه اخلاقی : ورزیده شدن قبل از ازدواج : رفتن به اماكن تفریحی بعد از ازدواج : سر زدن به فامیل خانوم نتیجه اخلاقی : صله رحم قبل از ازدواج : آموزش گیتار و سنتور و غیره بعد از ازدواج : آموزش بچه داری و شستن ظرف نتیجه اخلاقی : آموزش های کاربردی و مفید قبل از ازدواج : گرفتن پول تو جیبی از بابا بعد از ازدواج : دادن كل حقوق به خانوم نتیجه اخلاقی : با سخاوت شدن قبل از ازدواج : ایستادن در صف سینما و استخر بعد از ازدواج : ایستادن در صف شیر و نان نتیجه اخلاقی : آموزش ایستادگی قبل از ازدواج : رفتن به سفرهای هفتگی بعد از ازدواج : در حسرت رفتن به پارك سر كوچه نتیجه اخلاقی : امنیت كامل. چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, :: 15:47 :: نويسنده : Iman Javan
متن خوشامد گویی جدید در هواپیمایی جمهوری اسلامی با سلام و صلوات بر روح تمام مسافر...ین عزیز شنبه 8 بهمن 1390برچسب:, :: 20:8 :: نويسنده : Iman Javan
عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی
دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال * * * * * * عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است دوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج می گیرد * * * * * * عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست، و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر می گذارد دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می کند * * * * * * عشق طوفانی و متلاطم است دوست داشتن آرام و استوار و پر وقار وسرشار از نجابت * * * * * * عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی "فهمیدن و اندیشیدن "نیست دوست داشتن، دراوج، از سر حد عقل فراتر میرود و فهمیدن و اندیشیدن را از زمین می کند و باخود به قله ی بلند اشراق می برد * * * * * * عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند دوست داشتن زیبایی های دلخواه را در دوست می بیند و می یابد * * * * * * عشق یک فریب بزرگ و قوی است دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بی انتها و مطلق * * * * * * عشق در دریا غرق شدن است دوست داشتن در دریا شنا کردن * * * * * * عشق بینایی را می گیرد دوست داشتن بینایی می دهد * * * * * * عشق خشن است و شدید و ناپایدار دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار * * * * * * عشق همواره با شک آلوده است دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر * * * * * * از عشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر می شویم از دوست داشتن هرچه بیشتر، تشنه تر * * * * * * عشق نیرویی است در عاشق ،که او را به معشوق می کشاند دوست داشتن جاذبه ای در دوست ، که دوست را به دوست می برد * * * * * * عشق تملک معشوق است دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست * * * * * * عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز میخواهد و می خواهد که همه ی دلها آنچه را او از دوست در خود دارد، داشته باشند * * * * * * در عشق رقیب منفور است، در دوست داشتن است که:"هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند" * * * * * * عشق معشوق را طعمه ی خویش می بیند و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید و اگر ربود با هردو دشمنی می ورزد و معشوق نیز منفور می گردد * * * * * * دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است یک ابدیت بی مرز است ، که از جنس این عالم نیست * * * * * * خدایا! به هر که دوست میداری بیاموز که:عشق از زندگی کردن بهتر است. و به هر که دوست تر میداری بچشان که:دوست داشتن از عشق برتر
سه شنبه 4 بهمن 1390برچسب:, :: 20:1 :: نويسنده : Iman Javan
وای از دست این تنهایی، وای از دست این دل بهانه گیر در حسرت لحظه ای آرامشم ، همچنان اشک از چشمانم میریزد و در انتظار طلوعی دوباره ام
پيوندها
|
|||
![]() |